بحث ها و كشمكش هاي داخل اسرائيل پس از جنگ با لبنان


 

نويسنده: احمد صلاح بهنسي(*)
مترجم: باسل سرابي




 
جنگ اسرائيل عليه لبنان آثار منفي بسياري را در زمينه هاي سياسي و نظامي اسرائيل به جا گذاشت، همچنين بر افكار عمومي مردم اسرائيل نيز تأثيرات منفي فراواني داشت. مردم اسرائيل به وضوح نارضايتي خود را از اهداف و نتايج اين جنگ ابراز داشتند. اين موضوع از همان روز آغاز جنگ در روزنامه ها نيز انعكاس بسياري داشت، جنگي كه مردم اسرائيل آنرا جنگ دوم لبنان ناميدند.
مطبوعات اسرائيل از جمله ها آرتص، معاريو و يديعوت احرونوت، در مورخه 2004/8/14 م يعني يك روز پس از صدور قطعنامه آتش بس شوراي امنيت كه به منزله پايان جنگ بود تأكيد كردند كه خانواده هاي قربانيان جنگ نسبت به دولت نوعي احساس يأس پيدا كرده اند. اين موضوع درست بعد از ديدار هيأتي از آنان با نخست وزير اسرائيل و عمير پيرتس،وزير دفاع او، مشخص شد. ديدار اين دو با خانواده قربانيان نيز به منظوراطلاع از تأثير نتايج جنگ بر سرنوشت سربازان ربوده شده و تلاش هاي صورت گرفته براي بازگرداندن آنان انجام شد. به ويژه اينكه قطعنامه آتش بس شوراي امنيت، آزادي آنان را منوط به نظر سيد حسن نصرالله، دبير كل حزب الله، مي داند.
همچنين مطبوعات اسرائيل اشاره كردند كه خانواده هاي قربانيان اعلام كرده اند كه در صدد راه اندازي يك سايت اينترنتي براي حمايت از سربازان ربوده شده برآمده اند. از سوي ديگر اين روزنامه ها تأكيد كردند كه ساكنان مناطق شمالي اسرائيل كه بيشترين آسيب ديدگان جنگ بودند، علي رغم اعلام آتش بس، همچنان در حال ترس به سر مي بردند. اظهارات شهردار شهر شمالي كريات شمونه مبني بر پيروز نشدن در جنگ نيز در همين راستا بوده است.
ناحوم برنباع، معروف ترين تحليل گر روزنامه يديعوت احرونوت در مقاله اي با عنوان «پيروز نشديم» نوشت:
اسرائيل موقعي آتش بس را پذيرفت كه اوضاع بحراني و از هم پاشيده بود و آثار شكست بر چهره اش نمايان بود.
او همچنين مي افزايد:
بحران عدم اعتماد به وجود آمده ميان ارتش و سياستمداران، يادآور و مشكلات جنگ روز مغفرت [يوم كيپور] (جنگ سال 1973) مي باشد.
در روز 2006/8/22 مطبوعات اسرائيل آثار جنگ را بر جبهه داخلي اسرائيل بررسي كردند. نتايج نظر سنجي هاي آنان نشان داد كه 59% از اسرائيلي ها به ساكنان مناطق آسيب ديده شمالي، كمك هاي مادي و معنوي كرده اند. اين امر نشان مي دهد كه دولت در انجام وظايف خود در قبال آسيب ديدگان به حدي كوتاهي كرده كه سرانجام خود شهروندان به اوضاع رسيدگي نموده اند. اين مطلب بر عدم موفقيت دولت در اداره جنگ در همه ابعاد و زمينه ها صحه مي گذارد.
نداو شارگاني، نويسنده روزنامه ها آرتص، مقايسه اي ميان نتايج جنگ 1973 م و جنگ لبنان انجام داده و پيش بيني كرده كه يك جنبش وسيع اعتراض آميز در ميان محافل و مردم اسرائيل به وجود مي آيد، همانند جنبشي، که پس از جنگ سال 1973 م به وجود آمد. با اين تفاوت که اين بار اين جنبش،
از داخل ارتش اسرائيل به ويژه در ميان سربازان ذخيره اي كه در جنگ شركت كردند خواهد بود. او همچنين از عمير پيرتس، وزير دفاع و دان حالوتص، رئيس ستاد مشترك، خواست كه استعفا دهند. در همين رابطه روزنامه معاريو تأكيد نمود كه يك بحران عدم اعتماد ميان سربازان و رهبران سياسي ـ‌ نظامي به وجود آمده است و تقريبا همه آنها بر اين امر اتفاق نظر داشتند كه اسرائيل آمادگي كافي براي اين جنگ نداشته است. از سوي ديگر فرماندهي نظامي اشتباهات زيادي در اداره جنگ مرتكب شده است، چه در ميدان جنگ و چه در ارائه طرح ها و نقشه هاي پشتيباني و لجستيك.
از همان روز 2006/9/1 م سؤالات روشني درباره فرماندهي نظامي و سياسي اسرائيل مطرح شد. اين سؤالات درباره نحوه عملكرد آنها در جنگ و دستاوردها و زيان هاي وارده به اسرائيل و ميزان تحقق اهداف آنان بود.
آقاي الوف بن، نويسنده روزنامه ها آرتص، درمقاله اي بيست سؤال در خصوص شرايط وابهامات گوناگون جنگ مطرح نموده كه به شرح زير مي باشد:
1. چگونه و چرا تصميم به جنگ گرفته شد؟
2. آيا به جاي اقدام به جنگ، در خصوص انجام مذاكره با ربايندگان سربازها فكري شده بود؟
3. چرا جايگاهي كه نصرالله در آن سخنراني كرد در همان روز مورد حمله هوايي قرار نگرفت؟
4. چرا پاسخ معاون نخست وزير،شيمون پرز، در خصوص مراحل آينده جنگ، در جلسه كنست مبهم بود؟
5. آيا ژنرال دادن حالوتص، رئيس ستاد مشترك، براي فرماندهي سياسي كشور تأكيد نموده بود كه بمباران هوايي براي پايان دادن به جنگ كفايت مي كند؟
6. زمينه هاي آماده سازي ارتش براي جنگ با حزب الله توسط نخست وزير و وزير دفاع چه بود؟
7. چرا در شب ربوده شدن دو سرباز اسرائيلي، وضعيت آماده باش در فرماندهي نظامي شمالي اسرائيل منتفي اعلام گرديد؟
8. چرا سازمان اطلاعات در هنگام جنگ موفق نشد محل اختفاي فرماندهان حزب الله، به ويژه نصر الله را كشف كند؟
9. چرا ارتش اسرائيل از موشك هاي ضد كشتي حزب الله شگفت زده شد؟
10. سازمان اطلاعات درباره موشك هاي پيشرفته ضد تانك حزب الله چه اطلاعاتي داشت ؟
11. ارزيابي سازمان اطلاعات درباره قرار گرفتن نيروهاي حزب الله در مرزهاي شمالي كشور چه بود؟
12. آيا عدم موفقيت در جلوگيري از پرتاب موشك ها به شهرهاي شمالي اسرائيل به كارگيري نيروي بيش از حد عليه شهروندان لبناني را توجيه مي كند؟
13. آيا حوادث ديگر نظير كشتار شهروندان لبناني و تصميم به بمباران مناطق مسكوني از پيش تعيين شده بود؟
14. چگونه پاي اسرائيل به عمليات نظامي زميني در لبنان كشيده شد؟
15. آيا تصميم بر بركناري اودي آدم، فرمانده منطقه نظامي شمالي و تعيين جانشيني رئيس ستاد مشترك به جاي وي درست بوده است ؟
16. آيا مذاكراتي كه پيش از جنگ انجام گرفته بود كليه برآوردها را در خصوص توان نظامي حزب الله مورد توجه قرار داده بود؟
17. چرا در خصوص حمايت از مردم شمال اسرائيل و تخليه آنها به طور تدريجي از شهرهاي شمالي تصميم گيري دولتي اتخاذ نشد؟
18. چگونه يگان هاي نظامي را بدون كمك و پشتيباني لجستيك به ميدان جنگ روانه كردند؟
19. بر چه اساسي ايهود و المرت در سخنراني خود در مركز امنيت ملي در تاريخ 2006/8/1 اعلام نمود كه اسرائيل در جنگ پيروز شد؟
20. چرا اولمرت و پيرتس تصميم گرفتند عمليات نظامي را در لبنان توسعه دهند؟
در اواخر هفته دوم سپتامبر، بحث در مطبوعات اسرائيل پيرامون ضرورت تشكيل كميته تحقيق در خصوص جنگ افزايش يافت.
اين اتفاق بعد از مخالفت دان حالوتص رئيس ستاد مشترك، نسبت به همكاري با كميته شاحاك روي داد كه توسط عمير پيرتس تشكيل شده بود. دليل حالوتص براي مخالفت اين بود كه كميته مذكور صرفا به ارزيابي بخش نظامي جنگ خواهد پرداخت و هيچ گونه ارزيابي از نحوه عملكرد بخش سياسي انجام نمي دهد. كشمكش هاي سياسي به وجود آمده نسبت به تشكيل كميته مورد توافق كليه طرف هاي درگير توسط اولمرت نيز از جمله حوادث مورد توجه بوده است. هدف كميته مذكور تحقيق در ابهام هاي موجود در تمامي زمينه هاي جنگ بود، اما در پايان تصميم گرفته شد كميته وينوگرد شكل گيرد. اين كميته قرار بود براي تحقيق در دو سطح سياسي و نظامي تشكيل شود و از اختيارات قانوني فراواني نظير اعطاي مصونيت به شهود و بسياري از اختيارات ديگر كه آن را در انجام وظايفش كمك كند، برخوردار بود.
بنابراين همه روزنامه هاي اسرائيل در تاريخ 2006/9/14 م خبر توافق بر سر كميته اي را منتشر كرد كه قرار بود به رياست الياهو وينوگرد قاضي بازنشسته برگزار شود. در اين رابطه روزنامه ها آرتص به طور ويژه بر ضرورت انجام تحقيق پيرامون ميزان آمادگي جبهه داخلي براي اين جنگ و جنگ هاي احتمالي آينده تأكيد داشت. همچنين اين روزنامه به اين مطلب اشاره مي كرد كه در هنگام جنگ در عملكرد دولت در صحنه داخلي كوتاهي هاي فراواني به چشم مي خورد. اين مطلب نشان دهنده عدم موفقيت مسئولين محلي در سراسر كشور به ويژه در شمال مي باشد. اين امر به ويژه در رابطه با ميزان آمادگي بيمارستان ها در پذيرش زخمي ها و كشته ها ديده مي شد. از طرفي دستگاه هاي دفاع شهري و آتش نشاني و اورژانس نيز در رابطه با رويارويي با زيان هاي ناشي از بمباران مناطق شمالي اسرائيل توسط حزب الله بسيار ناكارآمد عمل كردند. در اين روزنامه آمده بود كه سوريه و ايران در جنگ آينده موشك هاي زمين به زمين به اسرائيل پرتاب خواهند كرد و با وضعيت فعلي امكان رويارويي با شرايط بحراني داخلي بسيار دشوار خواهد بود.
در روز 2006/9/15 روزنامه هاي اسرائيلي از شروع مرحله جديدي به نام جنگ ژنرال ها خبر دادند. اين امر همراه با استعفاي اودي آدم فرمانده منطقه نظامي شمال اسرائيل، در تاريخ 2006/9/14 م آغاز گريد كه در پي آن گروهي از ژنرال ها نيز به دليل ناكامي در جنگ خواهان استعفاي دان حالوتص رئيس ستاد مشترك شدند. در همين موقع ژنرال يعلون، ژنرال ذخيره و رئيس اسبق ستاد مشترك اسرائيل، از ايهود اولمرت و عمير پيرتس خواست به دليل ناتواني در اداره جنگ در زمينه هاي سياسي و نظامي استعفا دهند.
همچنين روزنامه هاي اسرائيل شوك وارد شده به ستاد مشترك را در پي تصميم آدم مورد توجه قرار دادند و بر انتخاب سريع جايگزين وي پس از خروج آخرين سربازان اسرائيلي از جنوب لبنان تأكيد كردند. اين روزنامه ها به اين مطلب اشاره كردند كه مسئولين سياسي اسرائيل به عنوان واكنش نسبت به استعفاي آدم به سرعت نسبت به راه اندازي كميته تحقيق و تفحص به منظور مشخص كردن مسئوليت افراد در اين جنگ اقدام كردند. به گفته ابراهام علل، نويسنده هاآرتص، اين كار به عنوان كيفري دردناك براي زمينه سازان اين شكست خواهد بود. وي همچنين خواستار ايجاد شتاب در اين تحقيق شد، تا ظرف چند ماه گزارش مفصلي از ابهامات جنگ داده شود و كميته مذكور به ارائه چند توصيه درباره عملكرد آينده بسنده نكند.
در تاريخ 2006/9/16 م روزنامه هاي اسرائيل اهداف كميته بازرسي وينوگرد را مورد بررسي قرار دادند، كه در اين رابطه نوشته يوئيل ماركوس در روزنامه هاآرتص جلب توجه نمود. نويسنده در اين مطلب به چهار نكته درباره اين كميته و وضعيت موجود در اسرائيل اشاره كرده است:
1. تفاوت ميان يك كميته دولتي بازرسي و يك كميته جستجوي حقايق بسيار ظريف مي باشد، زيرا هر دو همان وظيفه را انجام خواهند داد.
2. آقاي موشه كاتساو، رئيس جمهور اسرائيل، بايد استعفا دهد و در پستي كه به عنوان سمبل دولت شناخته مي شود باقي نماند؛ چرا كه پليس درباره انحرافات اخلاقي و جنسي وي با تعدادي از كارمندان زن در حال تحقيق است. اين امر به اين منجر خواهد شدكه صداقت و درستي كميته تحقيق مورد تأييد و تأكيد قرار گيرد.
3. محبوبيت اولمرت و دولت او پس از جنگ، مانند دولت گلدا ماير پس از جنگ 1973 كاهش چشمگيري داشته است.
4. سرانجام روزي فرا مي رسد كه براي مردم همه واقعيت ها روشن شود و مسئولين مقصر در اين جنگ شناخته شوند.
در روزهاي 17 و 2006/9/18 م مي توان توجه روزنامه هاي اسرائيل را به آثار جنگ لبنان به ويژه پس از تشكيل كميته تحقيق شاهد بود. مهم ترين مطلب نوشته شده در اين خصوص مطلب يوناتان اورشيم در روزنامه معاريو است. او در اين مطلب بر اين تأكيد مي كند كه مردم اعتماد خود را به كلي نسبت به فرماندهي نظامي از دست داده اند ومي گويد:
هرگونه رويارويي نظامي در آينده به فرماندهي دان حالوتص به معناي شكست حتمي خواهد بود، چون هيچ فرماندهي بدون اعتماد كامل مردم توانايي رهبري آنها را در جنگ ندارد. در جنگ اينكه چه ميزان مهمات با نيروهاي ذخيره داشته باشيم يا اينكه رئيس ستاد انبارها نداند چگونه آذوقه ها را به يك يا دو گردان در ميدان جنگ برساند زياد مهم نيست بلكه مهم ترين عنصر و پايه توانمندي هر ارتشي روحيه سربازان است و اين روحيه قبل از هر چيز بر اساس اعتماد به فرمانده به وجود مي آيد .
عكيفا الدار، نويسنده روزنامه هاآرتص، اظهار داشت كه جنگ اخير بسياري از حقايق مربوط به برنامه هاي سياسي ارتش را روشن كرد. بنابراين تل آويو بايد به سرعت به دنبال صلح با فلسطيني ها باشد تا به جهانيان بگويد كه با وجود جنگ اخير، اسرائيل برنامه سياسي واضح و روشني براي صلح با اعراب دارد.
در راستاي كشف نقاط ضعف موجود در عملكرد دو فرماندهي سياسي و نظامي اسرائيل در جنگ عليه لبنان، روزنامه هاي اسرائيل در روزهاي 19، 20 و 2006/9/21 م خبر جديدي در رابطه با اسارت دو سرباز اسرائيلي توسط حزب الله منتشر كردند و آن خبر اين بود كه:
ربودن سربازان اسرائيلي در حقيقت پنجمين تلاش حزب الله در اين رابطه بوده ...نه اولين بار، آن هم در شرايطي كه ارتش آمادگي خود را در اين منطقه كم كرده بود. در صورتي كه شولي ديختر، مدير انجمن برابري شهروندان (سيكوي)، در مقاله اي در روزنامه هاآرتص تأكيد نمود كه دولت اسرائيل همان طور كه در جنگ نتوانست اهداف مورد نظرش را تأمين كند، در بازسازي مناطق شمالي كه شامل دو گروه عرب و يهود بود نيز نتوانست عدالت را رعايت كند و نژاد پرستانه عمل كرد و به بازسازي مناطق مسكوني آسيب ديده اعراب در شمال اسرائيل توجهي از خود نشان نداد.
همچنين مطبوعات اسرائيل به ناكامي اطلاعاتي فاحشي تأكيد كردند كه به ايجاد شوك نسبت به امكانات و توانايي هاي نظامي و موشكي حزب الله منجر گرديد. از سوي ديگر يورام دوري، نويسنده روزنامه معاريو، رسانه هاي گروهي اسرائيل را سرزنش كرد و اظهار داشت:
تبليغات يك عامل اساسي در به دست آوردن هر پيروزي است، حتي اگر اين پيروزي براي ايجاد روحيه باشد. تأكيد فراوان بر سخنراني هاي [سيد] حسن نصرالله، موجب افزايش ترس و وحشت در ميان مردم اسرائيل گرديد.
اما آسي ديين، تحليل گر سياسي روزنامه يديعوت احرونوت، نوشت:
اينكه اسرائيل در اين جنگ شكست خورده، زياد ترسناك نيست بلكه ترس من در اين است كه اين جنگ آخرين جنگ با اعراب نخواهد بود.
همچنين در خصوص روزهاي 21، 22 و 23 نيز مطبوعات اسرائيل دو محور را مورد توجه قرار دادند.
اول: اتهام هاي رد و بدل شده بين ايهوداولمرت و شائول موفاز و موشه يعلون، ژنرال ذخيره و رئيس سابق ستاد مشترك، كه همديگر را به ضعف در اطلاعات سياسي ـ نظامي محكوم مي كردند.
دوم: ادامه كاهش محبوبيت دولت ائتلافي اسرائيل به رياست ايهود اولمرت و عمير پيرتس.
يك نظر سنجي از مردم اسرائيل نشان داد كه تنها 22% مردم از عملكرد اولمرت راضي هستند و 68% ازاو رضايتي ندارند، درباره عملكرد پيرتس نيز تنها 16% از او رضايت دارند و 48% مردم عملكرد او را تأييد نمي كنند.

پي‌نوشت‌ها:
 

*. محقق و مترجم عبري
 

منبع:فصلنامه تخصصی 15 خرداد ش 9